پسر آریایی
Nothing Is True!Every Thing Is Permitted
درباره وبلاگ


دراین خاک زرخیزایران زمین نبودند جز مردمی پاک دین همه دینشان مردی و رادبود کزآن کشورآزاد وآباد بود بزرگی به مردی وفرهنگ بود گدایی دراین بوم وبر ننگ بود ازآن روزدشمن به ماچیره گشت که ماراروان وخرد تیره گشت ازآن روزاین خانه ویرانه شد که نان آورش مرد بیگانه شد به سوزد درآتش گرت جان وتن به ازبندگی کردن وزیستن اگر مایه زندگی بندگیست دوسدبار مردن به اززندگیست *فردوسی*
نويسندگان
یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 17:53 :: نويسنده : saha

مادها:

مادها اولين حكومت و دولت مستقل ايراني را رسما تشكيل دادند. هنوز معلوم نيست دولت ماد در چه زماني تشكيل شد ولي گفته مي شود دولت ماد در سال 550قبل از ميلاد مسيح تشكيل شد. در ابتدا دولت ماد داراي 6 قبيله بود كه پاركتن ها جنگجوترين و مغ ها صلح جو ترين بودند. 6قبيله ماد همواره در جنگ بودند به همين دليل آشوري ها به راحتي روي انان تسلط داشتند.

مادها كشاورز و دامپرور بودند بعد از اينكه ديااكو پابه عرصه گذاشت مادها را متحد ساخت و حكومت ماد را بر عهده گرفت.

ديگر پادشاهان ماد به اين ترتيب هستند:

فرورتيش(25سال) هووخ شتر(48سال) ايخ توويگو (35سال)



ادامه مطلب ...
یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 17:46 :: نويسنده : saha

داریوش بزرگ

دوران
۵۲۲ ق.م-۴۸۶ ق.م. (۳۶ سال)
زادروز
۵۴۹ ق.م
مرگ
۵۳۰ یا ۵۲۹ ق.م.
آرامگاه کوه رحمت، نقش رستم 
پیش از خشایارشا 
پس از کمبوجیه دوم 
دودمان هخامنشیان 
پدر ویشتاسب 
فرزندان خشایارشا 
دین مزدیسنا




ادامه مطلب ...
یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 17:44 :: نويسنده : saha

اولین پادشاه کوروش بزرگ که روانش شاد و راهش پررهرو باد

 

کوروش دوم، معروف به کوروش بزرگ یا کوروش کبیر (۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد). در پارسی باستان Kuraush. این نام در کتیبه‌هاى عیلامی، Ku-rash و درکتیبه‌هاى بابلی، Ku-ra-ash و در یونانی، Kuros آمده. صورت لاتینی شدهٔ آن سیروس یا سایروس (Cyrus) و صورت عبری آن کورش (Koresh). شاه پارسی، به‌خاطر بخشندگی‌، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایه گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شده‌است. کوروش نخستین شاه ایران و بنیان‌گذار دورهٔ شاهنشاهی ایرانیان می‌‌باشد. ایرانیان کوروش را پدر و یونانیان، که وی ممالک ایشان را تسخیر کرده بود، ‌او را سرور و قانونگذار می‌‌نامیدند. یهودیان این پادشاه را به منزله مسح‌شده توسط پروردگار بشمار می‌آوردند، ‌ضمن آنکه بابلیان او را مورد تأیید مردوک می‌‌دانستند . درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چند گانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده . کوروش سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا، اسکندر مقدونی گزینه‌هایی هستند که جهت پیدا شدن ذوالقرنین واقعی درباره آنها تحقیقاتی صورت گرفته، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیات قرآن، تورات، و انجیل تنها کوروش بزرگ است که موجه‌ترین دلایل را برای احراز این لقب دارا می‌‌باشد.



ادامه مطلب ...
سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 19:53 :: نويسنده : saha

در مورد هجوم تازیان به ایران و پیامدهای آن بسیاری از پژوهندگان تاریخ ایران کتابهایی نوشته اند که هریک با توجه به نگرش و عقاید خود به این واقعه پرداخته اند.آنچه که در کتابهای درسی مدارس به آن پرداخته شده این است که کلیه ایرانیان با غوش باز پذیرای دین تازه و سروری عربهای بدوی بر ایران بوده اند و عربها بدون هیچ خشونت و خونریزی وارد ایران می شوند.اما آیا این تمام واقعیت است؟بی شک اگر کمی درباره این مقطع تاریخی کنجکاوی کنیم در می یابیم آنچه که به عنوان تاریخ به خورد ما داده اند و هنوز هم می دهند چیزی جز واژگونه ای از یک رخداد تاریخی نیست.برای اینکه ببینیم در این مقطع از تاریخ ایران، بر ایران و ایرانی چه گذشته نخست باید شرایط آن روزگار ایران و همسایگان آن بویژه تازیان را مورد بررسی قرار دهیم. برای این کار از کتاب دو قرن سکوت کمک میگیریم.دکتر زرین کوب شرایط را این گونه روایت می کند: در آن روزگاران که هیبت و شکوه دولت ساسانی سرداران و امپراتوران روم را در پشت دروازه های قسطنطنیه به بیم و هراس می افکند، عربان نیز مانند سایر مردم (انیران) روی نیاز به درگاه خسروان ایران می آوردند و در بارگاه کسرا چون نیازمندان و درماندگان می آمدند و گشاد کار خویش را از آنان می طلبیدند.پیش از این نیز به درگاه شهریاران ایران جز از در فرمانبرداری در نیامده بودند. پیش از اسکندر (گجسته) بیابان عرب در زمره سرزمینهایی بود که به داریوش شاهنشاه ایران تعلق داشت.



ادامه مطلب ...
سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 19:50 :: نويسنده : saha

سلام به همه. شاید من اولین کسی باشم که این خبر رو بهتون میده از این بابت متاسفم:

میراث نیاکانمان در انگلستان به حراج گذاشته میشود...!!!خیلی غمناکه مگه نه؟؟؟ آثاری که بزرگان تاریخ ایران طی سالها ساخته اند حالا به همین سادگی در کنار اجناس دیگه فروخته میشن.کی میدونه اونا دست کی میفتن؟ما به تاریخمون هر جور شده مدیونیم.خیلی سخته در حالی که عاشق گذشته و تاریخت هستی بشینی ونابود شدنشونو ببینی.من نمیتونم ساکت بشینم و ببینم واسه بستن یه سد آرامگاه کوروش کبیرـ کسی که از ته قلبم دوسش دارم ـ زیر آب میره. پس غیرت ایرانی ما کجاست؟؟؟


چرا ما باید دست روی دست بذاریم و ببینیم یکی از زیباترین سر ستونهای پارسه در ازای مقداری پول فروخته میشه؟؟؟اینها تمام هستی ما هستن.تمدن غنی آریایی از همین آثار سر چشمه گرفتن. این اتفاق بهانه ای شد تا به عنوان عضو کوچکی از جامعه از هر طریقی که شده از تاریخ و تمدنم دفاع کنم.از همه ی شما عزیزانی که ما رو تنها نمیذارین خواهش میکنم...بیاین به هم کمک کنیم تا به عنوان یه ایرانی قدمی هر چند کوتاه برای نجات تاریخ کهن آریایی برداشته باشیم.من به این روش(هم صدایی نتی)امید دارم.فکر میکنم این جوری میتونیم هم صدا باشیم.نا امیدم نکنید...اگه شما هم با من هم عقیده این.اگه شما هم مثل من عاشق تاریختون هستین این خبر رو به گوش همه ی دوستان برسونین تا حد اقل حالا که نمیتونیم پارسه رو نجات بدیم به اطلاع همه برسونیم چه بلایی داره سرش میاد...

واسه منم دعا کنین که بالاخره به آرزوم برسم و پارسه رو از نزدیک ببینم...

                        منو از نظراتون بی نصیب نذارین

سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 19:45 :: نويسنده : saha

مرگ کوروش نیز چون تولدش به تاریخ تعلق ندارد. هیچ روایت قابل اعتمادی که از چگونگی مرگ کوروش سخن گفته باشد در دست نداریم و لیکن از شواهد چنین پیداست که کوروش در اواخر عمر برای آرام کردن نواحی شرقی کشور که در جریان فتوحاتی که او در مغرب زمین داشت ناآرام شده بودند و هدف تهاجم همسایگان شرقی قرار گرفته بودند به آن مناطق رفته است و شش سال در شرق جنگیده است. بسیاری از مورخین ، علت مرگ کوروش را کشته شدنش در جنگی که با قبیله ی ماساژتها ( یا به قولی سکاها ) کرده است دانسته اند. ابراهیم باستانی پاریزی در مقدمه ای که بر ترجمه ی کتاب « ذوالقرنین یا کوروش کبیر » نوشته است ، آنچه بر پیکر کوروش پس از مرگ می گذرد را اینچنین شرح می دهد :



ادامه مطلب ...
سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 19:42 :: نويسنده : saha

  • فروهر Farvahar که روح و هستی انسان در دين زرتشت است و تمامی بدن و پوشاک او دارای معنی است......
    زرتشت در آن زمان زرت اوشتره ناميده می شده است ودر فارسی باستان به معنی شتر زرين بوده است.پاره ای از تاريخ دانان بر اين باورند که اين نام برازنده يک پيامبر نيست اما در ايران باستان نامهای پسران را با پسوند يا پيشوند جانوران مفيد و دختران را به نام گلها و پرندگان می گذاردند.مانند ويشپ اسپه و جام اسپه که اسپه به معنی اسب است و گائوماتا که از گاو آمده است و نامهای دختران هم مانند نيلوفر، آهو، هما و پونه که در زمان حال هم استفاده می شود.دياکونوف در اين باره می گويد که از اينکه نام زرتشت از نامهای افسانه ای و دينی نيست می توان نتيجه گرفت که او پيامبر و کمک کننده ای افسانه ای نيست و ريشه تاريخی دارد.


    در باره تاريخ ميلاد و جای آن گروهی از مغان او را از آذربايحان و شش سده پيش از مسيح دانسته اند اما تاريخ دانان بسياری بر اين باورند که گاتای زرتشت با لهجه ای سروده شده است که به لهجه ايرانيان پيش از آريائيان نزديک است و ديگر اينکه اگر او در سده شش پيش از ميلاد زندگی می کرد در سروده هايش بايد نيم نگاهی به شاهنشاهی ماد و يا آشور داشته باشد.
    زرتشت از بزرگترين مردان تاريخ ايران زمين است که دينی را بر سه اصل پندار نيک، گفتار نيک و کردار نيک پايه گذاشت.کتاب آسمانی او اپستاک يا اوستا يا ابستا می باشد و دين او در بسياری از جاها با نام مزدا پرستی و پيروانش با نام مزداپرست شناخته می شود.



ادامه مطلب ...
سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 19:42 :: نويسنده : saha

این منم کوروش دروغ را برخواهم چید
ددمنش را به دانایی خواهم رساند
آزادگان را آفرین خواهم گفت
و برای مردگان آمرزش بسیار خواهم کرد تا هست سرزمین اهورایی من آسمانی باد .

(کوروش کبیر. منشور کتیبه ی شوشیانا موزه متروپلیتن نیوویرک)


پادشاه جهان
پادشاه پهناورترین سرزمین های آدمی
پسر ماندان و کمبوجیه
این منم پیشوای خرد و خوشی پاکی و پارسایی
من پیام آور بزرگ اهورایم
که جز آزادی آواز دیگری نیاموخته ام
بگذارید هرکسی به آیین خویش باشد
زنان را گرامی بدارید
فرودستان را گرامی دارید
بگذارید هرکس به زبان خود سخن گوید
زیرا که آدمی تنها در جایگاه خود رستگار میشود
************* (منشور شوشیانا کتیبه قسمت سوم)

پیران خویش را گرامی بدارید
برنایان را به دانایی دلالت کنید
و به یاد آورید
که شریران هم
روزی کودکانی بی آزار به گهواره بودند.
پس او که به کودکان خشم و تازیانه بگیرد
آینده آدمیان را آشفته کرده است
پس او که به پندار دیوان درآید
تنها پلشتی و پتیارگی به بار خواهد آورد
پس مراقب میراث من باشید
بعد از من توفانهای سهمگینی رخ خواهد داد
من پیشگوی پارسیانم
مراقب میراث من باشید
چرا که دیوان و درندگان زمان شکوه شما را برباد خواهند داد
خوابهای شما را آشفته خواهند کرد
خنیاگران را خواهند کشت
ای ملت من
نگاهبان میراث من باشد
چرا که تیرگی های بزرگ آغاز خواهد شد
و از آیین آزادگان
هیچ نشانی باز نخواهد ماند.
( کوروش کبیر. منشور پاسارگاد . کتیبه ی اول



ادامه مطلب ...
سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 19:38 :: نويسنده : saha

ظهور كوروش را در نيمه قرن ششم قبل از ميلاد، بايد از معجزات حوادث تاريخ، لااقل براي بقاي نژاد آريايي، برشمرد. در اين سال‌ها، دو حكومت بسيار مقتدر و قوي و در عين حال متجمل ثروتمند، در آسياي صغير و دشت‌هاي غربي ايران وجود داشت كه يكي دولت ليدي و ديگري دولت بابل بود.

كوروش توانست با اتحاد طوايف پارس، ماد، مكران و پارت (خراسان) وحدت آريايي را پديد آورد. اين وحدت به او اين قدرت را بخشيد كه به فكر تسخير سارد افتد و براي انجام اين منظور قبل از آنكه اتحاد ميان سارد و بابل پيش آيد، به نواحي غربي تاخت و تا بابل خواست از خواب شهوت‌آلود خود برخيزد، سارد را در هم كوبيد و كرزوس را از تخت جبروت خود پايين كشيد.
پس از آن نوبت بابل بود. بابل خطه بزرگي براي ايران محسوب مي‌شد، علاوه بر اين يك انگيزه ديگر نيز كوروش را به فتح بابل بر مي‌انگيخت و آن صيت ظلم و جوري بود كه نام بخت نصر در گوش‌ها افكنده بود. پادشاهي كه قلاب زنجير را به زبان يكي از مخالفان خود كوبيد و او را چون سگ به پايه تخت خود بست! حاكمي كه با خنجر طلا و مرصع خود، چشمان پادشاه فلسطين را از كاسه بيرون كشيد، معابد سليمان را آتش زد و دستور بريدن زبان و چشم مردم فلسطين را داد!



ادامه مطلب ...
سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 19:31 :: نويسنده : saha

 

ساسانی نام یکی از بزرگترین امپراطوری­های بوده است که بیش از چهار قرن (224-651م) بر ایران حکومت کرده است. مؤسس این سلسله اردشیر فرزند بابک و نواده ساسان، موبد معبد آناهیتا در استخر فارس بوده است. وی در سال 180میلادی در شهر کوچک خیر در کناره جنوبی دریاچه بختگان به دنیا آمد. پدرش بابک بر گوچهر[1] -پادشاه محلی استخر- قیام نمود و تمام پارس را قلمرو خود نمود.

اردوان اشکانی به دلیل منازعه­ای که با برادرش بلاش داشت فرصت مقابله با وی را نیافت. پس از مرگ بابک حکومت به پسر بزرگتر، شاپور رسید. اردشیر از فرمانروای او سر پیچید ولی قبل از روی­دادن هرگونه نزاعی میان این دو، شاهپور مُرد و حکومت به اردشیر رسید. او پادشاهان محلی کرمان، اصفهان و میشان را سرکوب نمود. اردوان نیز که از جنگ با برادرش فراغتی حاصل کرده بود به جنگ با اردشیر رفت اما اردشیر توانست وی را در سال 214میلادی شکست دهد و پادشاهی ساسانیان را تأسیس نماید. وی سپس بلاش اشکانی را کشت و به سرعت فلات ایران و مناطق حوزه خلیج فارس را تصرف و به شاهنشاهی خود ضمیمه کرد. او در ادامه لشگرکشی­­هایش به ارمنستان، سوریه و کاپادوکیه نیز حمله کرد.

اردشیر بعد از این پیروزی­ها دستور داد تا نقش برجسته­های متعددی را بنا کردند.

در یکی از آنها که به نقش رجب معروف است، او سوار بر اسب بر بالای پیکر مرده اردوان ایستاده است. اورمزد نیز بر اسبی نشسته، اهریمن را در زیر پای اسب قرار داده و اورمزد در حال اعطای نماد پادشاهی به اردشیر است.

 



ادامه مطلب ...
سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 19:28 :: نويسنده : saha

فرهاد چهارم پسر ارد اول بود ، که از سوی پدر به جانشینی انتخاب شد . و خود ارد از سلطنت کناره گرفت . مادر او رامشگری یونانی بود . . فرهاد چهارم در نخستین اقدام خود پس از ریسدن به قدرت ، دست به کشتار بزرگی در دودمانش زد ، روایت شده که همه برادرانش را بکشت و سپس به خیال نابودی پدر افتاد . ارد به بیماری استسقا دچار بود و از اینرو فرهاد در دوایی که هر روز پزشکان برای ارد می بردند مقداری زهر می ریخت ، ولی اتفاقا" زهر در مزاج ارد موثر افتاد و به جای قتلش باعث بهبودش گردید . ، فرهاد که اوضاع را چنین دید جمعی را واداشت تا ارد را خفه کنند. فرهاد چهارم این کشتار را متوجه بزرگان نیز کرد و عده زیادی از آنان را نیز بکشت . در این میان آنتونیوس سردار روم تصمیم گرفت تا از نارضایتی ایرانیان از فرهاد چهارم استفاده کرده و به ایران حمله کند 



ادامه مطلب ...
سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 19:11 :: نويسنده : saha

ساکنان قدیم غرب دریای مازندران کادوسیان بودند. در منطقه میانی و شرقی دریای مازندران اقوام آنریاک - مردویی و تپورها ساکن بوده که بعدها ایرانیان آن را تپورستان و با آمدن اعراب این منطقه را طبرستان نامیدند. نمی‌توان گفت این اقوام کی و از کجا آمده‌اند اما به نظر استرابون, تپورها در حد فاصل آماردها و هیرکانیه زندگی می‌کردند. (یعنی میان بابل و گرگان امروزی) اما دیاکونف نوشته:«تپورها در هیرکانیه ساکن بودند و تحت نفوذ هیرکانیان.»مرز شرقی آنها استرآباد و مرز غربی آنها از چالوس بود. پس مازندران بخشی از تپورستان است که مرکز آن شهر تاریخی ساری بوده و هست. اراستوفن می‌نویسد:«قبیله‌هایی که در کناره دریای کاسپین بودند چنین‌اند: هیرکانیان-آماردها-آناری ها-کادوسها-آلبانی‌ها-کاسیان.» وی هم چنین نوشته:«تپورها قبیله‌ای بودند که در سرزمین هیرکانی ساکن و جزو قبایل کنار دریا نبودند.»ظاهرا ایشان قبایل گسترده‌ای بودند که با آمدن آریایی‌ها عقب رانده شدند. در مسکوکات سلاطین مستقل مازندران که خود سکه می‌زدند نام پادشاه تاپورستان آمده‌است. قوم جل یا گل هم از سفیدرود تا لومیر سکنی داشتند که نام گیلان از نام آنها بهره‌گرفته. قوم دیگر مارد یا مازد یا بامال که از سمت بابل به غرب سکونت داشتند و گویند نام بابل از نام بامال گرفته شده‌است.

 


 

 


 



ادامه مطلب ...
پيوندها


ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->