پسر آریایی
Nothing Is True!Every Thing Is Permitted
درباره وبلاگ


دراین خاک زرخیزایران زمین نبودند جز مردمی پاک دین همه دینشان مردی و رادبود کزآن کشورآزاد وآباد بود بزرگی به مردی وفرهنگ بود گدایی دراین بوم وبر ننگ بود ازآن روزدشمن به ماچیره گشت که ماراروان وخرد تیره گشت ازآن روزاین خانه ویرانه شد که نان آورش مرد بیگانه شد به سوزد درآتش گرت جان وتن به ازبندگی کردن وزیستن اگر مایه زندگی بندگیست دوسدبار مردن به اززندگیست *فردوسی*
نويسندگان
سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 19:38 :: نويسنده : saha

ظهور كوروش را در نيمه قرن ششم قبل از ميلاد، بايد از معجزات حوادث تاريخ، لااقل براي بقاي نژاد آريايي، برشمرد. در اين سال‌ها، دو حكومت بسيار مقتدر و قوي و در عين حال متجمل ثروتمند، در آسياي صغير و دشت‌هاي غربي ايران وجود داشت كه يكي دولت ليدي و ديگري دولت بابل بود.

كوروش توانست با اتحاد طوايف پارس، ماد، مكران و پارت (خراسان) وحدت آريايي را پديد آورد. اين وحدت به او اين قدرت را بخشيد كه به فكر تسخير سارد افتد و براي انجام اين منظور قبل از آنكه اتحاد ميان سارد و بابل پيش آيد، به نواحي غربي تاخت و تا بابل خواست از خواب شهوت‌آلود خود برخيزد، سارد را در هم كوبيد و كرزوس را از تخت جبروت خود پايين كشيد.
پس از آن نوبت بابل بود. بابل خطه بزرگي براي ايران محسوب مي‌شد، علاوه بر اين يك انگيزه ديگر نيز كوروش را به فتح بابل بر مي‌انگيخت و آن صيت ظلم و جوري بود كه نام بخت نصر در گوش‌ها افكنده بود. پادشاهي كه قلاب زنجير را به زبان يكي از مخالفان خود كوبيد و او را چون سگ به پايه تخت خود بست! حاكمي كه با خنجر طلا و مرصع خود، چشمان پادشاه فلسطين را از كاسه بيرون كشيد، معابد سليمان را آتش زد و دستور بريدن زبان و چشم مردم فلسطين را داد!



ادامه مطلب ...
سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 19:31 :: نويسنده : saha

 

ساسانی نام یکی از بزرگترین امپراطوری­های بوده است که بیش از چهار قرن (224-651م) بر ایران حکومت کرده است. مؤسس این سلسله اردشیر فرزند بابک و نواده ساسان، موبد معبد آناهیتا در استخر فارس بوده است. وی در سال 180میلادی در شهر کوچک خیر در کناره جنوبی دریاچه بختگان به دنیا آمد. پدرش بابک بر گوچهر[1] -پادشاه محلی استخر- قیام نمود و تمام پارس را قلمرو خود نمود.

اردوان اشکانی به دلیل منازعه­ای که با برادرش بلاش داشت فرصت مقابله با وی را نیافت. پس از مرگ بابک حکومت به پسر بزرگتر، شاپور رسید. اردشیر از فرمانروای او سر پیچید ولی قبل از روی­دادن هرگونه نزاعی میان این دو، شاهپور مُرد و حکومت به اردشیر رسید. او پادشاهان محلی کرمان، اصفهان و میشان را سرکوب نمود. اردوان نیز که از جنگ با برادرش فراغتی حاصل کرده بود به جنگ با اردشیر رفت اما اردشیر توانست وی را در سال 214میلادی شکست دهد و پادشاهی ساسانیان را تأسیس نماید. وی سپس بلاش اشکانی را کشت و به سرعت فلات ایران و مناطق حوزه خلیج فارس را تصرف و به شاهنشاهی خود ضمیمه کرد. او در ادامه لشگرکشی­­هایش به ارمنستان، سوریه و کاپادوکیه نیز حمله کرد.

اردشیر بعد از این پیروزی­ها دستور داد تا نقش برجسته­های متعددی را بنا کردند.

در یکی از آنها که به نقش رجب معروف است، او سوار بر اسب بر بالای پیکر مرده اردوان ایستاده است. اورمزد نیز بر اسبی نشسته، اهریمن را در زیر پای اسب قرار داده و اورمزد در حال اعطای نماد پادشاهی به اردشیر است.

 



ادامه مطلب ...
سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 19:28 :: نويسنده : saha

فرهاد چهارم پسر ارد اول بود ، که از سوی پدر به جانشینی انتخاب شد . و خود ارد از سلطنت کناره گرفت . مادر او رامشگری یونانی بود . . فرهاد چهارم در نخستین اقدام خود پس از ریسدن به قدرت ، دست به کشتار بزرگی در دودمانش زد ، روایت شده که همه برادرانش را بکشت و سپس به خیال نابودی پدر افتاد . ارد به بیماری استسقا دچار بود و از اینرو فرهاد در دوایی که هر روز پزشکان برای ارد می بردند مقداری زهر می ریخت ، ولی اتفاقا" زهر در مزاج ارد موثر افتاد و به جای قتلش باعث بهبودش گردید . ، فرهاد که اوضاع را چنین دید جمعی را واداشت تا ارد را خفه کنند. فرهاد چهارم این کشتار را متوجه بزرگان نیز کرد و عده زیادی از آنان را نیز بکشت . در این میان آنتونیوس سردار روم تصمیم گرفت تا از نارضایتی ایرانیان از فرهاد چهارم استفاده کرده و به ایران حمله کند 



ادامه مطلب ...
سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 19:11 :: نويسنده : saha

ساکنان قدیم غرب دریای مازندران کادوسیان بودند. در منطقه میانی و شرقی دریای مازندران اقوام آنریاک - مردویی و تپورها ساکن بوده که بعدها ایرانیان آن را تپورستان و با آمدن اعراب این منطقه را طبرستان نامیدند. نمی‌توان گفت این اقوام کی و از کجا آمده‌اند اما به نظر استرابون, تپورها در حد فاصل آماردها و هیرکانیه زندگی می‌کردند. (یعنی میان بابل و گرگان امروزی) اما دیاکونف نوشته:«تپورها در هیرکانیه ساکن بودند و تحت نفوذ هیرکانیان.»مرز شرقی آنها استرآباد و مرز غربی آنها از چالوس بود. پس مازندران بخشی از تپورستان است که مرکز آن شهر تاریخی ساری بوده و هست. اراستوفن می‌نویسد:«قبیله‌هایی که در کناره دریای کاسپین بودند چنین‌اند: هیرکانیان-آماردها-آناری ها-کادوسها-آلبانی‌ها-کاسیان.» وی هم چنین نوشته:«تپورها قبیله‌ای بودند که در سرزمین هیرکانی ساکن و جزو قبایل کنار دریا نبودند.»ظاهرا ایشان قبایل گسترده‌ای بودند که با آمدن آریایی‌ها عقب رانده شدند. در مسکوکات سلاطین مستقل مازندران که خود سکه می‌زدند نام پادشاه تاپورستان آمده‌است. قوم جل یا گل هم از سفیدرود تا لومیر سکنی داشتند که نام گیلان از نام آنها بهره‌گرفته. قوم دیگر مارد یا مازد یا بامال که از سمت بابل به غرب سکونت داشتند و گویند نام بابل از نام بامال گرفته شده‌است.

 


 

 


 



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:, :: 13:46 :: نويسنده : saha
 
آریائیان (در نقشه به صورت منطقهٔ ایرانیان و هندوآریائیان
نشان داده شده) در محدودهٔ پراکنش اصلی هندواروپائیان. در این نقشه تمایز زبانی سَتِم (قرمز) و کنتوم (آبی) در میان زبان‌های هندواروپایی نشان داده شده‌است.

آریا نامی است که نیاکان مشترک اقوام ایرانی و هندی (مردمان شمال هند) (آنان که به زبان‌های هند و ایرانی سخن می‌گفتند) خود را بدان معرفی می‌کردند و آن را به معنی شریف، اصیل و آزاده و بسیار نجیب دانسته‌اند. کسی که وابسته و از تبار قوم آریا باشد آریایی، آرین یا آریان می‌نامند.

تنها مورد کاربرد مجاز اصطلاح آریایی درباره اقوامی است که در ازمنه باستانی خود، خویشتن را آریا می‌نامیدند. هندیان و ایرانیان (پارس‌ها، مادها و آلان‌ها و سکاها و اقوام ایرانی زبان آسیای میانه) خود را آریا می‌خواندند

نام ایران نیز از این ریشه مشتق شده‌است. نمونهٔ این اشاره‌ها را می‌توان در اوستا، سنگ‌نبشته‌های هخامنشی و متن‌های کهن هندو (مانند ریگ‌ودا) دید. مورخان قدیم از آن نام برده و هرودوت و بطلمیوس چند قوم را به نام آریایی یاد کرده‌اند. پژوهش گسترده در پیرامون این واژه انجام شده و اختلافات بسیاری به میان آمده‌است.

بایسته‌است یادآوری گردد که واژهٔ آریا پیش از این، به گونه‌های دیگر، از جمله اَری āri به معنای فلات نشین در زبان هندوآریایی کهن و ارتَه در زبان‌های میان رودان به کار رفته‌است. در هزارهٔ سوم پ.م. نیز به واژگان فراوانی که هر یک به گونه‌ای با واژهٔ اَری در آمیخته‌اند، برمی خوریم

در اواخر سدهٔ ۱۸ شناسای دو شاخهٔ زبان آسیایی یعنی سانسکریت و اوستایی آغاز شد، دانشمندان به شباهت نام زبان سانسکریت با زبانهای یونانی و لاتینی و کلتی و آلمانی پی بردند و این شباهت آشکار کرد که تمام این زبان‌ها دارای یک نیای مشترک هستند.

در سدهٔ نوزدهم، پس از آنکه زبان‌شناسان زبان‌های هندوایرانی و اروپایی را هم‌ریشه یافتند، برخی از اروپاییان واژهٔ آریایی را به معنای کسی که به زبانی هندواروپایی سخن می‌گوید به کار بردند. در سال‌های پایانی سدهٔ نوزدهم و آغاز سدهٔ بیستم، در آلمان و انگلیس، برخی این واژه را برای توصیف مردم شمال اروپا و اقوام ژرمن به کار می‌بردند.

 



ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد
پيوندها


ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->